کد مطلب:47936
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:7
الف) معنا و مفهوم وَلاَمُتَّخِذِيَّ أَخْدَان در سورةمائده آيه 5 وَلاَمُتَّخِذَ َتِ أَخْدَان در سورة نسأ، آيه 25 چيست؟ ب) اساساً چرا قرآن روابط بين زن و مرد را محدود و محصور كرده است؟ ج) با توجه به اين گفته: الانسان حريص علي ما منع آيا اين ممنوعيت باعث رويكرد زن و مرد به هم نيست؟
الف) خداوند متعال در آيه 5 سوره مائده ميفرمايد: ...وَلاَمُتَّخِذِيَّ أَخْدَان...; نه دوست پنهاني و نامشروع بگيريد... اخدان جمع خدن در اصل به معناي دوست ورفيق است; ولي معمولاً به افرادي گفته ميشود كه با جنس مخالف خود، ارتباط پنهاني و نامشروع بر قرار ميسازند و خدن در قرآن كريم هم بر مرد و هم بر زن اطلاق شده است.
در آيه مذكور نيز انسانها از رابطه پنهاني با جنس مخالف به طور غير شرعي منع شدهاند، و كلمه لا متخذي يعني مردان نبايد دوست پنهاني و نامشروع از بين زنان بگيرند.
در سوره نسأ، آيه 25، نيز به همين مطلب اشاره دارد; ولي منظور از كلمة لا متخذات يعني زنان و كنيزان نبايد به صورت پنهاني دوست انتخاب كنند.( ر.ك: مفردات الفاظ القرآن الكريم، راغب اصفهاني، ص 144ـ145، دارالكاتب العربي، بيروت / تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 3، ص 349; ج 4، ص 281، دارالكتب الاسلامية، تهران. )
ب) قرآن كريم برخي از علتهاي محدوديت و وضع چنين قوانيني را در ادامه آيات بعدي بيان كرده و ميفرمايد: يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم# وَاللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَ َتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا # يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ وَخُلِقَ الاْ ?ًِنسَـَنُ ضَعِيفًا ;(نسأ،26ـ28) خداوند ميخواهد ]با اين دستورها راههاي خوشبختي و سعادت را[ براي شما آشكار سازد، و به سنتهاي ]صحيح[ پيشينيانرهبري كند، و شما را از گناه پاك سازد و خداوند دانا و حكيم است، و خدا ميخواهد شما را ببخشد ]و از آلودگي پاك نمايد[ ولي آنها كه پيرو شهواتند، ميخواهند شما به كلي منحرف شويد، خدا ميخواهد ]با دستورهاي مربوط به ازدواج با كنيزان و مانند آن[ كار را بر شما سبك كند، و انسان، ضعيف آفريده شده ]و در برابر طوفان غرائز و شهوات نيازمند به پاسخگويي مثبت و مشروع است.[.
آيات مذكور در حقيقت تأكيد دارد كه خداوند ميخواهد با رعايت مقررات و قوانين از طرف انسانها، جهت مثبتي به هدايت انسانها بدهد و آنها را آگاه كند كه به غرائز و خواستههاي خود به صورت مشروع و قانوني پاسخ دهند، زيرا بي بند و باري و در قيد و بند مقررات نبودن باعث هرج و مرج، فساد، گناه و نابودي ميشود. خداوند متعال بهتر از هر كسي به مصلحت و منفعت انسانها آگاه است، و سنتها و قوانيني كه قرار داده باعث نجات و سعادت بشر است.
خداوند متعال تأكيد ميكند كه خداوند به وسيله سنن و وضع احكام ميخواهد، نعمتها و بركاتي كه بر اثر آلودگي به شهوات از انسانها قطع شده، به آنها برگرداند; ولي شهوتپرستاني كه در امواج گناهان غرق هستند، ميخواهند انسانها را از راه سعادت منحرف سازند و همانند خود آلوده و فاسد كنند.
آزاديهاي بي قيد و بند و توأم با آلودگي، نكبت، انحطاط و... سرابي بيش نيست، و نتيجة آن انحراف بزرگ از مسير خوشبختي و تكامل انساني و گرفتار شدن در بيراههها و پرتگاهها و تنزل به مقام حيوانيت است و بنيان خانوادهها را تحريف و سرچشمه جنايات، ناهنجاريها، انواع بيماريهاي جنسي و آميزشي و ناراحتيهاي رواني و... ميباشد.
بنابراين، بهترين راه براي پاسخ به غرائز و خواستههاي طبيعي انسان، رعايت احكام، قوانين و سنن الهي است.( ر.ك: الميزان، علامه طباطبايي;، ج 4، ص 263ـ282، مؤسسة النشر الاسلامي، قم / تفسير نمونه، همان، ج 3، ص 348ـ354. )
ج) اساساً در انسانها زمينه گرايش به تمايلات نفساني و پيروي از هواهاي نفس قويتر است، به همين خاطر بيشتر انسانها در دام هواهاي نفساني گرفتار ميآيند.
بنابراين، اگر انسان بدون هيچ قانون و محدوديتي به حال خود رها شود و دست به هر كاري خواست بزند، آزاد باشد و هيچ گونه كنترل و قيدي براي مهار او نباشد، به سرنوشت بسيار وحشتناك و غمانگيزي دچار ميشود، افزون بر اين رها كردن انسان به حال خود و مكلف نكردن او، با هدف آفرينش انسان ناسازگار است. خداوند متعال انسان را براي رسيدن به كمال و نزديك شدن به درگاه خداوند متعال خلق كرد و لازمة رسيدن به هدف پيروي كردن از دستورها و راهنماييهاي خداوند بخشنده و دانا ميباشد; أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَـَكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لاَتُرْجَعُونَ ;(مؤمنون،115) ولي آيا گمان كردهايد كه ما شما را بيهوده آفريدهايم و به سوي ما بازگشت نخواهيد كرد.
بنابراين، با تمسك به اين سخن كه انسان به آن چه كه او را از آن منع ميكنند حريص ميشود نميتوان بر رهايي و سرگرداني انسان استدلال كرد، تا به بيراهه و فساد، تباهي و آلودگي برود، اين سخن مانند اين كلام است كه برخي ميگويند: گر خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو كه اين نيز در هر جا كليت ندارد و سخن درستي نيست.( ر.ك: تفسير نمونه، همان، ج 14، ص 341ـ347. )
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.